فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Inspired

ɪnˈspaɪrd ɪnˈspaɪəd

سوم‌شخص مفرد:

inspires

وجه وصفی حال:

inspiring

صفت تفضیلی:

more inspired

صفت عالی:

most inspired

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

درخشان، برجسته (اجرا و غیره) (گویی الهام شده است)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

Her inspired performance left the audience in awe.

اجرای درخشان او تماشاگران را شگفت‌زده کرد.

The team's inspired play led to a thrilling victory.

بازی برجسته‌ی این تیم منجر به پیروزی هیجان‌انگیزی شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inspired

  1. adjective stimulated
    Synonyms:
    excited motivated encouraged energized stirred activated moved influenced animated roused exhilarated started galvanized
  1. adjective seemingly moved by supernatural powers
    Synonyms:
    touched guided possessed carried away fired exalted uplifted transported ecstatic divine

ارجاع به لغت inspired

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inspired» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inspired

لغات نزدیک inspired

پیشنهاد بهبود معانی