فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Possessed

pəˈzest pəˈzest

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective

تصاحب شده (رجوع شود به: possess)

adjective

برخوردار از، صاحب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
adjective

جن‌زده، کاملاً وسوسه‌شده، دیوانه

He acted like one possessed.

مثل آدمی که جن توی پوستش رفته باشد رفتار کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد possessed

  1. adjective bewitched; under a spell
    Synonyms:
    obsessed mad crazed demented insane consumed hooked gone into enchanted enthralled haunted cursed taken over bedeviled frenzied frenetic raving violent berserk fiendish
    Antonyms:
    normal

Collocations

be possessed of

دارا بودن، در اختیار داشتن، بهره‌مند بودن از

ارجاع به لغت possessed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «possessed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/possessed

لغات نزدیک possessed

پیشنهاد بهبود معانی