آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۱ شهریور ۱۴۰۴

    Possessed

    pəˈzest pəˈzest

    معنی possessed | جمله با possessed

    adjective

    تصاحب شده (رجوع شود به: possess)

    adjective

    برخوردار از، صاحب

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    adjective

    جن‌زده، کاملاً وسوسه‌شده، دیوانه

    He acted like one possessed.

    مثل آدمی که جن توی پوستش رفته باشد رفتار کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد possessed

    1. adjective bewitched; under a spell
      Synonyms:
      obsessed mad crazed demented insane consumed hooked gone into enchanted enthralled haunted cursed taken over bedeviled frenzied frenetic raving violent berserk fiendish
      Antonyms:
      normal

    Collocations

    be possessed of

    دارا بودن، در اختیار داشتن، بهره‌مند بودن از

    سوال‌های رایج possessed

    معنی possessed به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «possessed» در زبان فارسی به «در تصرف»، «وابسته»، «شیفته» یا در معنای خاص روان‌شناسی و مذهبی «مجنون» یا «مستولای شیطان» ترجمه می‌شود، بسته به زمینه کاربرد.

    در کاربرد عمومی و روزمره، «possessed» به حالتی اشاره دارد که فرد یا شیء تحت کنترل یا نفوذ چیزی است. به عنوان مثال، وقتی گفته می‌شود «She was possessed by her passion for music»، منظور این است که او کاملاً شیفته و تحت تأثیر موسیقی بود و رفتار و تصمیماتش به شدت تحت تأثیر علاقه‌اش قرار داشت. این کاربرد نشان‌دهنده‌ی شدت وابستگی، علاقه یا تسلط یک نیرو یا احساس بر فرد است و بیشتر بار معنایی مثبت یا توصیفی دارد.

    در معنای روان‌شناسی یا مذهبی، «possessed» به وضعیتی اشاره دارد که فرد کنترل اعمال یا افکارش را از دست داده و تحت نفوذ نیروهای خارجی یا شیطانی قرار گرفته است. این کاربرد بیشتر در داستان‌ها، فیلم‌ها و متون مذهبی دیده می‌شود. به عنوان مثال، در جمله‌ی «The character in the movie was possessed by a spirit»، منظور این است که شخصیت فیلم تحت کنترل روح یا نیروی فراطبیعی قرار گرفته بود و اعمال او دیگر کاملاً ارادی نبود. این معنا بار معنایی ترسناک، اسرارآمیز یا غیرطبیعی دارد.

    در متون ادبی و هنری، «possessed» برای بیان شدت احساسات، انگیزه‌ها یا وسواس‌ها به کار می‌رود. نویسندگان گاه از این واژه برای توصیف شخصیت‌هایی استفاده می‌کنند که با اشتیاق، خشم، عشق یا حسادت به شدت تحت تأثیر یک احساس یا انگیزه هستند. این کاربرد باعث می‌شود که خواننده شدت هیجانات یا نفوذ یک عامل بر شخصیت را بهتر درک کند و بار دراماتیک اثر افزایش یابد.

    در روان‌شناسی مدرن، «possessed» گاهی به معنای تحت سلطه‌ی افکار وسواسی یا رفتارهای کنترل‌کننده به کار می‌رود. برای مثال، فردی که وسواس شدید دارد یا از یک فکر تکراری رنج می‌برد، ممکن است توصیف شود که «possessed by obsessive thoughts»، یعنی افکار وسواسی کاملاً کنترل او را در دست گرفته‌اند. این کاربرد نشان‌دهنده‌ی قدرت تأثیر روانی افکار و انگیزه‌ها بر رفتار انسان است.

    «possessed» مفهومی است از کنترل، نفوذ یا تسلط یک نیرو، احساس یا فکر بر فرد، چه در معنای مثبت و شیفتگی، چه در معنای منفی و فراطبیعی. این واژه در مکالمات روزمره، متون ادبی، روان‌شناسی و داستان‌های مذهبی کاربرد دارد و توانایی توصیف شدت تأثیر و کنترل یک عامل بر رفتار و افکار انسان را دارد.

    ارجاع به لغت possessed

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «possessed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/possessed

    لغات نزدیک possessed

    • - posse
    • - possess
    • - possessed
    • - possession
    • - possessive
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.