امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Gone

ɡɒːn ɡɒːn ɡɒn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • مصدر:

    go
  • گذشته‌ی ساده:

    went
  • سوم‌شخص مفرد:

    goes
  • وجه وصفی حال:

    going
  • شکل جمع:

    gones

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective adverb
قسمت سوم فعل Go

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The tea is gone.
- چای تمام شده است.
- Many years have gone by.
- سال‌های زیادی سپری شده است.
- He is really gone on that woman.
- او واقعاً شیفته‌ی آن زن شده است.
- She is five months gone.
- آن زن پنج‌ماهه آبستن است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gone

  1. adjective not present, no longer in existence
    Synonyms: absent, astray, away, AWOL, burned up, consumed, dead, decamped, deceased, defunct, departed, disappeared, disintegrated, displaced, dissipated, dissolved, done, down the drain, dried up, elapsed, ended, extinct, finished, flown, lacking, left, lost, missing, moved, no more, nonextant, not a sign of, not here, out the window, over, passed, past, quit, removed, retired, run-off, shifted, spent, split, taken a powder, taken leave, transferred, traveling, turned to dust, vanished, withdrawn
    Antonyms: around, current, existing, present, working

Idioms

  • far gone

    ازدست‌رفته، انجام‌شده، اصلاح (یا نجات و غیره) ناپذیر

    نیم‌مرده

  • gone on

    عاشق

ارجاع به لغت gone

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gone

لغات نزدیک gone

پیشنهاد بهبود معانی