آیکن بنر

نسل سوخته کیه؟! نسل‌ها رو به انگلیسی یاد بگیر!

نسل سوخته؟! نسل‌ها رو به انگلیسی یاد بگیر!

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Astray

əˈstreɪ əˈstreɪ

معنی astray | جمله با astray

adverb

گمراه، سرگردان، منحرف، بیراه، گیج

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

to lead astray

گمراه کردن

to go astray

گمراه شدن

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Bad friends led her astray.

دوستان بد او را گمراه کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد astray

  1. adjective off the path or right direction
    Synonyms:
    wrong off lost adrift off course amiss awry gone wandering off the mark straying vanished afield
    Antonyms:
    right straight on course

سوال‌های رایج astray

معنی astray به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «astray» در فارسی به «گمراه»، «منحرف» یا «سرگردان» ترجمه می‌شود.

این واژه در زبان انگلیسی معمولاً برای توصیف وضعیتی به کار می‌رود که در آن فرد یا چیزی از مسیر درست یا مورد انتظار منحرف می‌شود. ریشه‌ی این کلمه به معنای «به‌سوی راهی دیگر» بازمی‌گردد و از گذشته تا امروز بیشتر در متون ادبی، فلسفی یا حتی در زبان روزمره برای بیان دور شدن از مسیر صحیح مورد استفاده قرار می‌گیرد. به عنوان مثال، وقتی می‌گوییم «the plan went astray» یعنی برنامه از مسیر پیش‌بینی‌شده منحرف شد و نتیجه‌ی مطلوب به دست نیامد.

از جنبه‌ی استعاری، «astray» اغلب برای توصیف انحراف فکری، اخلاقی یا رفتاری افراد استفاده می‌شود. به عنوان نمونه، ممکن است گفته شود «he was led astray by bad company» که به این معناست فرد به دلیل همنشینی با افراد نامناسب، از مسیر درست زندگی دور افتاده است. این بار معنایی استعاری به کلمه نوعی عمق و شدت می‌دهد و نشان می‌دهد که گمراهی همیشه صرفاً فیزیکی یا مکانی نیست، بلکه می‌تواند در سطوح فکری، روحی یا رفتاری نیز رخ دهد.

از جنبه‌ی ادبی، «astray» در آثار نویسندگان و شاعران جایگاه ویژه‌ای دارد. این کلمه به دلیل بار تصویری و استعاری قوی، اغلب در توصیف سرنوشت، سرگردانی انسان یا دور افتادن از آرمان‌ها و اهداف به کار می‌رود. در شعرها و رمان‌ها، استفاده از این واژه می‌تواند فضایی غم‌انگیز، تأمل‌برانگیز یا حتی هشداردهنده ایجاد کند. خواننده با شنیدن آن، تصویری از فردی تنها، سرگردان یا بی‌جهت در ذهن خود مجسم می‌سازد.

از نظر کاربرد روزمره، «astray» اغلب با فعل‌هایی مانند «go» یا «lead» ترکیب می‌شود: «go astray» به معنای گمراه شدن یا بی‌راهه رفتن و «lead astray» به معنای کسی را از مسیر درست منحرف کردن است. این ترکیب‌ها نه‌تنها در مکالمات عادی، بلکه در متون رسمی نیز بسیار دیده می‌شوند. همچنین، این واژه می‌تواند در زمینه‌های علمی یا فنی هم استفاده شود؛ مثلاً در توضیح عملکرد یک سیستم یا برنامه که از مسیر پیش‌بینی‌شده منحرف شده است.

از بعد روان‌شناسی و اجتماعی، می‌توان گفت «astray» نوعی هشدار درونی و بیرونی است. وقتی جامعه یا فردی از ارزش‌ها، اهداف یا مسیر درست فاصله می‌گیرد، این واژه به بهترین شکل می‌تواند وضعیت او را توصیف کند. به همین دلیل است که در گفت‌وگوها، ادبیات انگیزشی و حتی در مباحث آموزشی، از این واژه برای تذکر یا یادآوری استفاده می‌شود. «astray» نه تنها معنای لغوی «گمراهی» یا «سرگردانی» را در خود دارد، بلکه بار فرهنگی و فلسفی پررنگی نیز حمل می‌کند.

ارجاع به لغت astray

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «astray» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/astray

لغات نزدیک astray

پیشنهاد بهبود معانی