آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Awry

əˈraɪ əˈraɪ

معنی awry | جمله با awry

adverb

منحرف، غلط، کج، چپ‌چپ، بدشکل، مایل‌وار، زشت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

His tie was awry.

کراوات او کج بود.

The strike threw all the schedules awry.

اعتصاب همه‌ی برنامه‌ها را مختل کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

to go awry

به هم خورده شدن، مختل شدن

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد awry

  1. adjective off course; amiss
    Antonyms:
    ok on course

ارجاع به لغت awry

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «awry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/awry

لغات نزدیک awry

پیشنهاد بهبود معانی