با گوشهی چشم، چپچپ، (نگاه کردن) با عدم رضایت
یکوری، کج و کوله، کج، اریبوار، منحنی، مورب
His hair was a mess and his tie was askew.
مویش شلخته و کراواتش یکوری بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «askew» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/askew