Askew

əˈskjuː əˈskjuː əˈskjuː əˈskjuː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adverb
با گوشه‌ی چشم، چپ‌چپ، (نگاه کردن) با عدم رضایت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
adverb
پریشان، کج، ناصاف، نامیزان
adjective
یک‌وری، کج و کوله، کج، اریب‌وار، منحنی، مورب
- His hair was a mess and his tie was askew.
- مویش شلخته و کراواتش یک‌وری بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد askew

  1. adjective crooked
    Synonyms: askance, askant, aslant, awry, bent, buckled, catawampus, cockeyed, crookedly, curved, knotted, lopsided, oblique, obliquely, off-center, slanted, slanting, to one side, topsy-turvey, turned, twisted, yaw ways, zigzag

ارجاع به لغت askew

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «askew» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/askew

لغات نزدیک askew

پیشنهاد بهبود معانی