امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lopsided

ˌlɑːpˈsaɪdɪd ˌlɒpˈsaɪdɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
(سنگین‌تر یا بزرگتر یا پایین‌تر در یک طرف) یک‌وری، کج، نا‌متعادل، یک‌ور سنگین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a lopsided load does not reach its destination.
- بار کج به منزل نمی‌رسد.
- The lopsided load on the lorry looked dangerous.
- بار نامتعادل روی کامیون خطرناک به نظر می‌رسید.
adjective
نابرابر، ناهم‌وزن، ناهم‌سنگ، نامتوازن، نامتقارن
- a lopsided victory
- پیروزی بزرگ
- with a lopsided vote of 502 to 9
- با آرای نابرابر ۵۰۲ به ۹
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lopsided

  1. adjective leaning, falling to one side; larger on one side
    Synonyms:
    askew asymmetrical awry cockeyed crooked disproportional disproportionate inclinatory irregular nonsymmetrical off-balance one-sided out of shape overbalanced squint tilting top-heavy unbalanced unequal uneven unsteady warped
    Antonyms:
    even level straight unleaning

ارجاع به لغت lopsided

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lopsided» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lopsided

لغات نزدیک lopsided

پیشنهاد بهبود معانی