(سنگینتر یا بزرگتر یا پایینتر در یک طرف) یکوری، کج، نامتعادل، یکور سنگین
a lopsided load does not reach its destination.
بار کج به منزل نمیرسد.
The lopsided load on the lorry looked dangerous.
بار نامتعادل روی کامیون خطرناک به نظر میرسید.
نابرابر، ناهموزن، ناهمسنگ، نامتوازن، نامتقارن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a lopsided victory
پیروزی بزرگ
with a lopsided vote of 502 to 9
با آرای نابرابر ۵۰۲ به ۹
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lopsided» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lopsided