امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pedestrian

pəˈdestriən pəˈdestriən
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    pedestrians

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
عابرپیاده، پیاده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- Pedestrians are not allowed to walk in the middle of the road.
- پیاده‌ها اجازه ندارند در وسط جاده راه بروند.
- The death rate for pedestrians is high.
- میزان مرگ‌ومیر عابران پیاده بالاست.
adjective formal
عادی، معمولی، پیش‌پاافتاده، بی‌روح، سطح پایین، بی‌کیفیت
- Most of his short stories are quite pedestrian and flat.
- اکثر داستان‌های او معمولی و خسته‌کننده‌اند.
- Her speech was long and pedestrian.
- سخنرانی او طولانی و بی‌روح بود.
adjective noun countable
پیاده، وابسته به پیاده‌روی
- a pedestrian journey
- مسافرت پیاده
- a pedestrian bridge
- پل ویژه‌ی عابران پیاده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pedestrian

  1. adjective everyday, dull
    Synonyms:
    banal banausic blah boring commonplace dim dreary flat humdrum inane jejune mediocre monotone monotonous mundane ordinary platitudinous plodding prosaic run-of-the-mill stodgy truistic unimaginative uninspired uninteresting wishy-washy
    Antonyms:
    different exceptional extraordinary interesting
  1. noun person traveling on foot
    Synonyms:
    ambler hiker jaywalker passerby stroller walker

ارجاع به لغت pedestrian

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pedestrian» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pedestrian

لغات نزدیک pedestrian

پیشنهاد بهبود معانی