امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Platitudinous

    ˌplætɪˈtjuːdɪnəs ˌplætɪˈtjuːdɪnəs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    adjective
    بی‌مزه، مبتذل، تکراری و پیش‌پا‌افتاده کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد platitudinous

    1. adjective without freshness or appeal because of overuse
      Synonyms:
      common clichéd overused stale tired worn-out well-worn commonplace hackneyed trite banal shopworn stereotyped stereotypical stereotypic threadbare timeworn overworked musty corny platitudinal bromidic warmed-over

    ارجاع به لغت platitudinous

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «platitudinous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/platitudinous

    لغات نزدیک platitudinous

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دوفتیله ای دوقطعه ساز دولتمرد با نفوذ دون روال دون شمردن کسی دون پندارانه دونویسه دوکپهای دوگنجایشی دو آسه ای دچار اعتصاب دچار جنون آتش افروزی دچار روان تکان کردن دچار ضلالت شدن دچار غفلت دچارصفرا دچار تورم دچار دلهره دچار روان شیدایی دژ روان کردن روحیه