Threadbare

    ˈθredber ˈθredbeə
    آخرین به‌روزرسانی:
    ذخیره در لغات برگزیده

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    (درمورد پارچه) نخ‌نما، مندرس

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - a threadbare carpet
    - قالیچه‌ی نخ‌نما
    - a threadbare argument
    - استدلال پیش‌پا‌افتاده
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد threadbare

    1. adjective worn, frayed
      Synonyms:
      old used damaged shabby faded tattered worn-out ragged beat up run-down injured impaired scruffy ratty seedy dingy dilapidated shopworn timeworn used-up down-at-the-heel dog-eared worse for wear frowzy tacky
      Antonyms:
      new fresh unused
    1. adjective trite, corny
      Synonyms:
      common familiar conventional cliché banal hackneyed overused stale stock stereotyped well-worn worn-out clichéd commonplace tired everyday dull set tedious bathetic cliché-ridden imitative poor musty moth-eaten uncreative
      Antonyms:
      unused fresh unworn

    ارجاع به لغت threadbare

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «threadbare» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/threadbare

    لغات نزدیک threadbare

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه