فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Imitative

ˈɪməteɪt̬ɪv ˈɪmətətɪv

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

تقلیدی، بدلی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Acting is an imitative art.

بازیگری یکی از هنرهای تقلیدی است.

He is an imitative man.

او آدم مقلدی است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

"bowwow" is an imitative word.

«عوعو» واژه‌ی تقلیدی است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد imitative

  1. adjective simulated, unoriginal
    Synonyms:
    copied copying mimicking mimic counterfeit mock sham pseudo derivative secondhand forged plagiarized artful deceptive simulant emulative emulous following echoic onomatopoeic parrot reflecting reflective mimetic put-on
    Antonyms:
    original genuine different

Collocations

imitative word

واژه‌ای که صدای حیوان یا طبیعت را تقلید می‌کند.

ارجاع به لغت imitative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «imitative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/imitative

لغات نزدیک imitative

پیشنهاد بهبود معانی