Imitator

ˈɪməˌtetər ˈɪmɪteɪtə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
مقلد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد imitator

  1. noun One who mindlessly imitates another
    Synonyms: echo, impersonator, ape, mimic, copyist, follower, mime, parrot, copycat, aper, copier, copy-cat, pretender, counterfeiter, forger, plagiarist, emulator

ارجاع به لغت imitator

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «imitator» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/imitator

لغات نزدیک imitator

پیشنهاد بهبود معانی