آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴

    Mime

    maɪm maɪm

    گذشته‌ی ساده:

    mimed

    شکل سوم:

    mimed

    سوم‌شخص مفرد:

    mimes

    وجه وصفی حال:

    miming

    شکل جمع:

    mimes

    معنی mime | جمله با mime

    noun uncountable

    پانتومیم، ادای بدون کلام

    Children love playing games involving mime and guessing.

    کودکان عاشق بازی‌هایی هستند که شامل پانتومیم و حدس زدن می‌شود.

    Mime requires precise control of body movements and facial expressions.

    پانتومیم نیاز به کنترل دقیق حرکات بدن و حالات چهره دارد.

    noun countable

    نمایش بی‌صدا، اجرای بدون کلام، نمایش صامت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    The mime was so expressive that no words were needed.

    نمایش صامت آن‌قدر بیانگر بود که نیازی به کلمات نبود.

    In the mime, the actors communicated their feelings through movement.

    در نمایش بی‌صدا، بازیگران احساسات خود را از طریق حرکت منتقل کردند.

    verb - intransitive verb - transitive

    پانتومیم اجرا کردن، بی‌کلام بازی کردن، با حرکت و ادا نشان دادن، با ایماواشاره نشان دادن

    Instead of speaking, she mimed the entire conversation.

    او به‌جای صحبت کردن، کل گفت‌وگو را با ایماواشاره اجرا کرد.

    During the performance, the actor mimed being trapped in a box.

    درطول اجرا، بازیگر گرفتار شدن در جعبه را با پانتومیم نشان داد.

    verb - intransitive verb - transitive

    لب زدن، ادا درآوردن، تقلید کردن

    During rehearsal, he mimed playing the guitar while the real track played.

    درطول تمرین، او ادای گیتار زدن را درآورد، درحالی‌که آهنگ واقعی پخش می‌شد.

    She mimed along with the music, pretending to sing every word.

    او با موسیقی لب زد و وانمود کرد که همه‌ی کلمات را می‌خواند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد mime

    1. noun an imitator
      Synonyms:
      imitator impersonator mimic comedian
    1. noun an imitation
      Synonyms:
      mockery mimicry caricature pantomime mimer mummer pantomimist pantomimer dumb-show
    1. verb act out without words but with gestures and bodily movements only
      Synonyms:
      imitate mimic copy ape pantomime represent pretend impersonate actor clown buffoon farce jester aper apery

    سوال‌های رایج mime

    گذشته‌ی ساده mime چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده mime در زبان انگلیسی mimed است.

    شکل سوم mime چی میشه؟

    شکل سوم mime در زبان انگلیسی mimed است.

    شکل جمع mime چی میشه؟

    شکل جمع mime در زبان انگلیسی mimes است.

    وجه وصفی حال mime چی میشه؟

    وجه وصفی حال mime در زبان انگلیسی miming است.

    سوم‌شخص مفرد mime چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد mime در زبان انگلیسی mimes است.

    ارجاع به لغت mime

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «mime» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mime

    لغات نزدیک mime

    • - mim
    • - mimas
    • - mime
    • - mimeograph
    • - mimer
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.