امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Clown

klaʊn klaʊn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    clowned
  • شکل سوم:

    clowned
  • سوم‌شخص مفرد:

    clowns
  • وجه وصفی حال:

    clowning
  • شکل جمع:

    clowns

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive countable A2
لوده، مسخره، مقلد، مسخرگی کردن، دلقک شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- go, become a clown and learn to fiddle
- رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز
- When the father arrived the kids were clowning around.
- پدر که وارد شد، بچه‌ها درحال مسخره‌بازی بودند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد clown

  1. noun joking person
    Synonyms:
    antic buffoon comedian comic cut-up dolt droll farceur fool funnyperson funster gagman gagster harlequin humorist jester joker jokesmith jokester life of the party madcap merry-andrew merrymaker mime mountebank mummer picador pierrot prankster punch punchinello quipster ribald wag wisecracker wit zany
  1. noun stupid, ignorant person
    Synonyms:
    blockhead boor bucolic buffoon bumpkin chuff churl clodhopper gawk hayseed hick hind jake lout mucker oaf peasant rube rustic swain yahoo yokel
  1. verb joke
    Synonyms:
    act crazy act the fool bug out cut up fool around have fun jest kid around

Collocations

ارجاع به لغت clown

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clown» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/clown

لغات نزدیک clown

پیشنهاد بهبود معانی