گذشتهی ساده:
clownedشکل سوم:
clownedسومشخص مفرد:
clownsوجه وصفی حال:
clowningشکل جمع:
clownsدلقک (فردی که با استفاده از لباسهای رنگارنگ، حرکات اغراقآمیز و شوخیهای کلامی، دیگران را به خنده و سرگرمی وامیدارد)
The children were excited to see the clown at the circus.
بچهها از دیدن دلقک در سیرک هیجانزده بودند.
Clowns often wear colorful costumes and big shoes.
دلقکها اغلب لباسهای رنگارنگ و کفشهای بزرگ میپوشند.
دلقک، لوده، مسخره، جلف
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Don’t be a clown; take this situation seriously.
لودهبازی درنیار و این موقعیت را جدی بگیر.
They were a bunch of clowns arguing over trivial matters.
آنها مشتی دلقک بودند که سر مسائل جزئی با یکدیگر بحث میکردند.
دلقکبازی درآوردن، لودگی کردن، مسخرهبازی درآورن
When the father arrived the kids were clowning around.
پدر که وارد شد، بچهها درحال مسخرهبازی بودند.
He loves to clown around during family gatherings.
او عاشق دلقکبازی درآوردن در دورهمیهای خانوادگی است.
خود را مضحکهی دیگران کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «clown» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clown