با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Bumpkin

ˈbʌmpkɪn ˈbʌmpkɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
روستایی نادان یا کودن، آدم بی‌دست‌وپا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Her father is a country bumpkin who doesn't dig modern poetry.
- پدرش مردی دهاتی و ساده‌لوح است و شعر نو سرش نمی‌شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bumpkin

  1. noun A clumsy, unsophisticated person
    Synonyms: yokel, hick, boor, rustic, clodhopper, rube, hayseed, yahoo!, clod, clodpoll, country, hind, lout, lummox, oaf, chawbacon

ارجاع به لغت bumpkin

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bumpkin» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bumpkin

لغات نزدیک bumpkin

پیشنهاد بهبود معانی