Boor

bʊr bʊə bʊə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
باغبان، روستایی، دهاتی، آدم بی‌تربیت، آدم خشن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد boor

  1. noun clod
    Synonyms:
    oaf lout boob rube peasant brute bear buffoon barbarian cad vulgarian churl goon dork philistine
    Antonyms:
    enthusiast charmer exciter

ارجاع به لغت boor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «boor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/boor

لغات نزدیک boor

پیشنهاد بهبود معانی