خشن، بینزاکت، بیادب، بیتربیت، گستاخ، بیادبانه، گستاخانه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I couldn't stand his boorish manners.
نتوانستم رفتارهای گستاخانهی او را تحمل کنم.
His boorish behavior at the party offended many of the guests.
رفتار بیادبانهی او در مهمانی بسیاری از مهمانان را آزرده کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «boorish» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/boorish