صفت تفضیلی:
ruderصفت عالی:
rudestخشن، زمخت، ناهموار، خام، گستاخ، جسور
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a rude hut
کلبهی بدساخت
It was very rude of you to ignore your uncle.
محل نگذاشتن تو نسبت به عمویت کمال بیادبی بود.
a rude reply
پاسخ بیادبانه
a rude joke
شوخی وقاحتآمیز
a rude awakening
هشیارسازی دردناک
a rude reminder of his sufferings
یادآور تکاندهندهی مشقتهای او
winter's rude winds
بادهای شدید زمستان
rude tones
نواهای ناهنجار
rude music
موسیقی گوشخراش
rude cave drawings
نقاشیهای بدوی درون غار
rude appraisal
برآورد نسنجیده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rude» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rude