امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Barbarian

bɑːrˈberiən bɑːˈbeəriən
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    barbarians

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
بیگانه، اجنبی، آدم وحشی یا بربری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- They were rough barbarians like the Mongols.
- آنان مانند مغولان بی‌تمدن وحشی بودند.
- He used to say: anyone who dislikes Mozart is a barbarian.
- او می‌گفت: هر که از موتسارت خوشش نمی‌آید بی‌فرهنگ است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد barbarian

  1. adjective crude, savage
    Synonyms:
    barbaric barbarous boorish brutal coarse cruel inhuman lowbrow merciless philistine primitive rough rude uncivil uncivilized uncouth uncultivated uncultured unsophisticated untamed vicious vulgar wild
    Antonyms:
    civilized cultured educated humane kind nice polite refined sophisticated
  1. noun crude, savage person
    Synonyms:
    beast bigot boor brute cannibal clod hooligan hun ignoramus lout monster philistine rascal ruffian troglodyte vandal
    Antonyms:
    sophisticate

ارجاع به لغت barbarian

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «barbarian» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/barbarian

لغات نزدیک barbarian

پیشنهاد بهبود معانی