با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Brutal

ˈbruːtl ˈbruːtl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more brutal
  • صفت عالی:

    most brutal

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
جانور خوی، حیوان صفت، وحشی، بی‌رحم، شهوانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- the brutal treatment of the prisoners
- رفتار وحشیانه نسبت به زندانیان
- a brutal winter
- زمستان سخت
- brutal facts
- واقعیات دردناک
- He spoke brutally and frankly.
- او رک و راست و با بی‌پردگی صحبت کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد brutal

  1. adjective cruel, remorseless
    Synonyms: barbarous, bloodthirsty, callous, ferocious, gruff, hard, harsh, heartless, impolite, inhuman, insensitive, merciless, pitiless, remorseless, rough, rude, ruthless, savage, severe, uncivil, uncivilized, unfeeling, unmannerly, unmerciful, vicious
    Antonyms: generous, humane, kind, nice
  2. adjective crude, rough
    Synonyms: animal, bearish, beastly, bestial, brute, brutish, carnal, coarse, feral, ferine, inhuman, inhumane, rude, savage, swinish, unfeeling
    Antonyms: gentle, kind, nice

ارجاع به لغت brutal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brutal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brutal

لغات نزدیک brutal

پیشنهاد بهبود معانی