امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Brutal

ˈbruːtl ˈbruːtl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more brutal
  • صفت عالی:

    most brutal

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
جانور خوی، حیوان صفت، وحشی، بی‌رحم، شهوانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- the brutal treatment of the prisoners
- رفتار وحشیانه نسبت به زندانیان
- a brutal winter
- زمستان سخت
- brutal facts
- واقعیات دردناک
- He spoke brutally and frankly.
- او رک و راست و با بی‌پردگی صحبت کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد brutal

  1. adjective cruel, remorseless
    Synonyms:
    barbarous bloodthirsty callous ferocious gruff hard harsh heartless impolite inhuman insensitive merciless pitiless remorseless rough rude ruthless savage severe uncivil uncivilized unfeeling unmannerly unmerciful vicious
    Antonyms:
    generous humane kind nice
  1. adjective crude, rough
    Synonyms:
    animal bearish beastly bestial brute brutish carnal coarse feral ferine inhuman inhumane rude savage swinish unfeeling
    Antonyms:
    gentle kind nice

ارجاع به لغت brutal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brutal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brutal

لغات نزدیک brutal

پیشنهاد بهبود معانی