Humane

hjuːˈmeɪn hjuːˈmeɪn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    humaner
  • صفت عالی:

    humanest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بامروت، رحیم، مهربان، باشفقت، تهذیبی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The officer was humane toward prisoners of war.
- افسر با اسیران جنگی با انسانیت رفتار کرد.
- A truly humane prison guard!
- یک زندان‌بان واقعاً انسان!
- humane studies
- مطالعات در (زمینه‌ی) علوم انسانی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد humane

  1. adjective kind, compassionate
    Synonyms: accommodating, altruistic, amiable, approachable, benevolent, benign, benignant, broad-minded, charitable, clement, considerate, cordial, democratic, forbearing, forgiving, friendly, generous, genial, gentle, good, good-natured, gracious, helpful, human, humanitarian, indulgent, kindhearted, kindly, lenient, liberal, magnanimous, merciful, mild, natural, obliging, open-minded, philanthropic, pitying, righteous, sympathetic, tender, tenderhearted, tolerant, understanding, unselfish, warmhearted
    Antonyms: cruel, fierce, inhumane, merciless, uncivilized, uncompassionate, unkind, unsympathetic, violent

لغات هم‌خانواده humane

ارجاع به لغت humane

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «humane» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/humane

لغات نزدیک humane

پیشنهاد بهبود معانی