فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Clement

ˈklemənt ˈklemənt

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

آب‌و‌هوا ملایم، معتدل، لطیف

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی آب‌و‌هوا

مشاهده

Ghamsar's clement weather in summertime.

هوای ملایم قمصر در تابستان.

It's very clement for the time of year.

هوا برای این زمان از سال خیلی معتدل است.

adjective

بخشاینده، رئوف، رحیم، مهربان، رحمان، با گذشت، با مروت، شفیق، بخشایشگر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

a clement master who freed his slaves.

ارباب با مروتی که بردگان خود را آزاد کرد.

noun

اسم خاص مذکر (مخفف آن: Clem - مؤنث آن: Clementine و Clementina)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد clement

  1. adjective calm, mild (weather)
    Synonyms:
    warm fair fine clear moderate peaceful temperate balmy
    Antonyms:
    severe harsh violent
  1. adjective forgiving
    Synonyms:
    kind compassionate merciful lenient tolerant gentle sympathetic charitable humane kind-hearted soft-hearted forbearing indulgent mild benign benevolent humanitarian benignant easy
    Antonyms:
    unforgiving mean hard harsh hard-hearted

ارجاع به لغت clement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clement

لغات نزدیک clement

پیشنهاد بهبود معانی