آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

    Gentle

    ˈdʒentl ˈdʒentl

    صفت تفضیلی:

    gentler

    صفت عالی:

    gentlest

    معنی gentle | جمله با gentle

    adjective B1

    نجیب، باتربیت، با اصل و نسب

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    a man of gentle birch

    مرد نجیب‌زاده

    a gentle knight

    سلحشور با اصل و نسب

    adjective

    ملایم، آرام، لطیف، مهربان

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    Gentle reader!

    خواننده‌ی مهربان!

    the gentle eyes of my teacher

    چشم‌های پرمهر معلم من

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    gentle persuasion

    ترغیب از راه مهربانی

    a gentle dog

    سگ آرام

    a gentle disposition

    طینت پاک

    This soap is gentle to the skin.

    این صابون پوست را آزار نمی‌دهد.

    a gentle rebuke

    گوشمالی ملایم

    a gentle stream

    نهر ملایم (دارای جریان آهسته)

    They converted the natives by gentle means.

    آنان با روشی مسالمت‌آمیز بومیان را به دین خود درآوردند.

    I heard a gentle knock on the door.

    صدای ضربه‌ی ملایمی را بر در شنیدم.

    a gentle slope

    شیب ملایم

    noun uncountable

    (وابسته به اعیان و اشراف) نجیب‌زاده، بزرگ‌زاده، از طبقه ممتاز، اشرافی، آقازاده

    verb - transitive

    ملایم کردن، رام کردن، آرام کردن

    I gentled the dog for a few minutes.

    برای چند دقیقه سگ را نوازش کردم.

    The old man was grouchy and we had to gentle him constantly.

    پیرمرد بدخلق بود و ما مجبور بودیم دائم از او دل‌جویی کنیم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Some cows never gentle.

    بعضی گاوها هرگز رام نمی‌شوند.

    A wild horse that nobody could gentle.

    اسبی وحشی که هیچ‌کس نمی‌توانست آن را رام کند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد gentle

    1. adjective having a mild or kind nature
      Synonyms:
      kind nice amiable pleasant agreeable genial compassionate humane warmhearted considerate sympathetic softhearted benign tender mellow easy soft peaceful pacific placid quiet tame manageable tractable docile biddable amenable trained disciplined cultivated taught temperate moderate lenient merciful affable sweet-tempered bland cool laid back dove-like
      Antonyms:
      violent rough wild unkind troubled crude
    1. adjective mild, temperate in effect on senses
      Synonyms:
      soft easy light moderate smooth quiet calm low delicate peaceful tender bland temperate soothing low-pitched low-toned muted subdued tranquil serene gradual slight faint feeble sensitive slow hushed lenient clement balmy halcyon imperceptible
      Antonyms:
      strong loud sharp rough harsh putrid odorous
    1. adjective of noble birth
      Synonyms:
      noble aristocratic well-born highborn upper-class refined cultured elegant polite genteel well-bred courteous blue-blooded highbred Brahmin
      Antonyms:
      low crude

    Collocations

    the gentle sex

    زن، جنس لطیف

    Idioms

    the gentle craft (or art)

    1- ماهیگیری 2- (مهجور) کفاشی

    لغات هم‌خانواده gentle

    • noun
      gentleness
    • adjective
      gentle
    • adverb
      gently

    سوال‌های رایج gentle

    صفت تفضیلی gentle چی میشه؟

    صفت تفضیلی gentle در زبان انگلیسی gentler است.

    صفت عالی gentle چی میشه؟

    صفت عالی gentle در زبان انگلیسی gentlest است.

    ارجاع به لغت gentle

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «gentle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gentle

    لغات نزدیک gentle

    • - gentility
    • - gentisic acid
    • - gentle
    • - gentle breeze
    • - gentle exercise
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    oleate safecracker fluffy gutter press dislikable by default misogynistic miss the boat moisturize molasses monetary monetization moon over more or less motherless مبدأ غلط منشا گذاشتن سطل خوراک خوراکی بشقاب صبر صبور گزند دنبال کردن منظور مغازه صبح
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.