امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Highbred

    American: ˈhaɪbɔːn British: ˈhaɪbɔːn
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    adjective
    باتربیت، اصیل، دارای تربیت یا نجابت خانوادگی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد highbred

    1. adjective of pure breeding stock
      Synonyms:
      purebred thoroughbred pureblooded full-blooded pureblood
    1. adjective of high birth or social position
      Synonyms:
      noble elite upper class wellborn aristocratic highborn blue-blooded upper crust patrician thoroughbred

    ارجاع به لغت highbred

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «highbred» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/highbred

    لغات نزدیک highbred

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی