با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Highbrow

ˈhaɪbraʊ ˈhaɪbraʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective
دارای ابرو و پیشانی بلند، (مجازاً) دارای سعه نظر، عالم و دانشمند، روشنفکر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- a highbrow radio program
- برنامه‌ی رادیو در سطح فکری بالا
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد highbrow

  1. adjective intellectual
    Synonyms: bookish, brainy, cerebral, cultivated, cultured, erudite, intellective, intelligent, learned, scholarly, studious, wise
  2. noun intellectual, very smart person
    Synonyms: academic, academician, bluestocking, brain, egghead, Einstein, genius, illuminato, intelligentsia, literato, longhair, philosopher, sage, savant, scholar, thinker, whiz

ارجاع به لغت highbrow

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «highbrow» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/highbrow

لغات نزدیک highbrow

پیشنهاد بهبود معانی