شکل جمع:
geniusesنابغه، نبوغ، استعداد، دماغ، ژنی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He has a genius for poetry.
او نبوغ شعر دارد.
Sherry has a genius for getting along with people.
شری در مردمداری نبوغ دارد.
Abbas was a man of genius.
عباس مردی نابغه بود.
His genius was in lexicography.
نبوغ او در فرهنگنگاری بود.
the genius of Elizabethan poetry
ویژگیهای اساسی شعر دورهی الیزابت
a policy which is suited to the genius of a free people
سیاستی که با روحیات یک ملت آزاد سازگار است
Shakespeare was the genius of that young poet.
شکسپیر الهامگر آن شاعر جوان بود.
He was the evil genius of that unfortunate prince.
او برای آن شاهزادهی تیرهبخت، نصیحتگر بسیار بدی بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «genius» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/genius