آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Prowess

ˈpraʊɪs ˈpraʊɪs ˈpraʊɪs

معنی prowess | جمله با prowess

noun uncountable formal

مهارت، زبردستی، تخصص، خبرگی، چیره‌دستی، توانمندی

Her prowess in mathematics earned her a scholarship to a prestigious university.

توانمندی او در ریاضیات باعث شد تا بورسیه‌ی تحصیلی یک دانشگاه معتبر را دریافت کند.

The detective's investigative prowess enabled him to solve the complex murder case.

مهارت تحقیقاتی کارآگاه او را قادر ساخت تا پرونده‌ی پیچیده‌ی قتل را حل کند.

noun uncountable

دلاوری، شجاعت، سلحشوری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

She demonstrated her skill and prowess in hand-to-hand combat during training exercises.

او مهارت و دلاوری خود را در نبرد تن‌به‌تن در طول تمرینات آموزشی نشان داد.

His prowess on the battlefield earned him numerous medals for military valor.

شجاعت او در میدان نبرد، مدال‌های متعددی را برای اهمیت نظامی به ارمغان آورد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد prowess

ارجاع به لغت prowess

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prowess» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prowess

لغات نزدیک prowess

پیشنهاد بهبود معانی