با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Attainment

əˈteɪnmənt əˈteɪnmənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
دست‌یابی، نیل، حصول، اکتساب
- the attainment of independence
- دستیابی به استقلال
- Everyone admired her personal attainments.
- همه فضایل فردی او را ستودند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد attainment

  1. noun achievement, accomplishment
    Synonyms: acquirement, acquisition, arrival, completion, feat, finish, fulfillment, gaining, getting, obtaining, procurement, reaching, realization, reaping, securing, succeeding, winning
    Antonyms: failure, forfeit, loss, miss, surrender

لغات هم‌خانواده attainment

ارجاع به لغت attainment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «attainment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/attainment

لغات نزدیک attainment

پیشنهاد بهبود معانی