شکل جمع:
lossesاز دست دادن، فقدان، کاهش، نقصان، کمبود، محرومیت
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کاربردی پیشرفته
There has been a loss of confidence among investors recently.
اخیراً کاهش اعتمادی میان سرمایهگذاران مشاهده شده است.
She felt a deep sense of loss after her beloved pet died.
پساز مرگ حیوان خانگی محبوبش، احساس فقدان عمیقی داشت.
the loss of a leg
از دست دادن یک پا
loss of sight
از دست رفتن بینایی
loss of reputation
از دست دادن نام نیک
loss in altitude
کاسته شدن ارتفاع (فرازی)
heat loss due to faulty insulation
هدر رفتن حرارت بهواسطهی عایقبندی نادرست
I am at a loss for words!
نمیدانم چه بگویم!
ضرر، زیان، خسارت، لطمه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His retirement was a serious loss to the company.
بازنشستگی او، لطمهی بزرگی بود که به شرکت وارد آمد.
The closure of the local library would be a loss to the community.
تعطیلی کتابخانهی محلی، زیانی برای جامعه خواهد بود.
profits and losses
سود و زیان
loss of the ship with all hands
غرق (شدن) کشتی با تمام سرنشینان
friction loss
ضایعات سایشی
فوت، مرگ، درگذشت، از دست دادن
Coping with the loss of a loved one can take a long time.
کنار آمدن با فوت عزیز، ممکن است زمان زیادی ببرد.
Her loss of a close friend left her heartbroken.
از دست دادن دوست صمیمیاش، او را دلشکسته کرد.
Our losses numbered fifteen.
تعداد تلفات ما به پانزده نفر رسید.
the loss of both parents
از دست دادن (مرگ) هر دو والدین
اقتصاد کسبوکار زیان مالی، ضرر مالی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
The company's profits were greater than its loss.
سود شرکت از زیان آن بیشتر بود.
The economic downturn caused heavy losses for small businesses.
رکود اقتصادی باعث ضررهای شدیدی برای کسبوکارهای کوچک شد.
شکست، باخت
Despite several losses, the player remained confident in the competition.
باوجود چند باخت، بازیکن در مسابقه اعتمادبهنفس خود را حفظ کرد.
Fans were saddened by the team’s loss in the final game.
هواداران از شکست تیم در بازی نهایی ناراحت شدند.
the loss of a battle
شکست در یک نبرد
از دست دادن شغل، از دست دادن کار
از دست دادن جان، تلفات جانی
ضرر کردن
سردرگم، درمانده، گیج
ناتوان به (انجام کاری)، دچار سرگشتگی
با حالت یاس، حزن یا درماندگی
(در اثر تعجب، شوک یا تاًثر) قاصر بودن زبان از چیزی، حرفی برای زدن نداشتن، حرف کم آوردن
شکل جمع loss در زبان انگلیسی losses است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «loss» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/loss