شکل جمع:
lossesگمراهی، ضلالت، عدم، فقدان، گم گشتگی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
the loss of a leg
از دست دادن یک پا
loss of sight
از دست رفتن بینایی
loss of reputation
از دست دادن نام نیک
the loss of both parents
از دست دادن (مرگ) هر دو والدین
I am at a loss for words!
نمیدانم چه بگویم!
شکست (خوردن)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the loss of a battle
شکست در یک نبرد
اقتصاد خسارت، زیان، ضرر، خدشه، خسران، مرگ، اتلاف، باخت، خسار، لطمه، صدمه، (بیمه) خسارت جانی و مالی قابل پرداخت از سوی شرکت، مبلغ خسارت، اتلاف درجمع تلفات، ضایعات
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
profits and losses
سود و زیان
His retirement was a serious loss to the company.
باز نشستگی او ضربهی بزرگی بود که به شرکت وارد آمد.
loss in altitude
کاسته شدن ارتفاع (فرازی)
loss of the ship with all hands
غرق (شدن) کشتی با تمام سرنشینان
The company's profits were greater than its losses.
سود شرکت از زیان آن بیشتر بود.
Our losses numbered fifteen.
تعداد تلفات ما به پانزده نفر رسید.
friction loss
ضایعات سایشی
(مکانیک) حرارت یا نیروی از دست رفته، هرز، هدر
heat loss due to faulty insulation
هدر رفتن حرارت بهواسطهی عایقبندی نادرست
از دست دادن شغل، از دست دادن کار
سردرگم، درمانده، گیج
ناتوان به (انجام کاری)، دچار سرگشتگی
با حالت یاس، حزن یا درماندگی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «loss» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/loss