آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Dissolution

ˌdɪsəˈluːʃn ˌdɪsəˈluːʃn

معنی dissolution | جمله با dissolution

noun

تجزیه، حل، فساد، از هم پاشیدگی، فسخ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

the dissolution of the company

انحلال شرکت

the dissolution of a republic

فروپاشی یک رژیم جمهوری

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the dissolution of a treaty

فسخ قرارداد

the dissolution of a marriage

طلاق، فسخ ازدواج

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد dissolution

ارجاع به لغت dissolution

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dissolution» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dissolution

لغات نزدیک dissolution

پیشنهاد بهبود معانی