آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Split-up

ˈsplɪtʌp splɪtʌp

معنی split-up

noun B1

انشعاب، بخش‌سازی، تقسیم، چند‌شاخگی، تفکیک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد split-up

  1. verb to separate
  1. verb to divorce
    Synonyms:
    divorce separate break fall-apart come-apart have a marriage annulled have separate maintenance
  1. noun an increase in the number of outstanding shares of a corporation without changing the shareholders' equity
    Synonyms:

ارجاع به لغت split-up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «split-up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/split-up

لغات نزدیک split-up

پیشنهاد بهبود معانی