شکل جمع:
splittersتقسیمکننده، جداکننده، شکافدهنده، اسپلیتر
The splitter separated the fibers into individual strands.
جداکننده، الیاف را به رشتههای جداگانه تقسیم کرد.
They used a splitter to share the internet connection among multiple devices.
آنها از اسپلیتر برای اشتراکگذاری اتصال اینترنت بین چند دستگاه استفاده کردند.
جداییطلب، نفاقانداز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The leader condemned the splitters for breaking the unity of the movement.
رهبر، جداییطلبان را بهخاطر شکستن اتحاد جنبش محکوم کرد.
Splitters sometimes form factions with differing goals from the original group.
نفاقاندازها گاهی جناحهایی با اهداف متفاوت از گروه اصلی تشکیل میدهند.
ورزش (بیسبال) پرتاب اسپلیتر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ورزش
He practiced throwing the splitter for hours every day.
او هر روز ساعتها پرتاب اسپلیتر را تمرین میکرد.
The coach showed us the technique to grip the ball for a splitter.
مربی، روش گرفتن توپ برای پرتاب اسپلیتر را به ما نشان داد.
شکل جمع splitter در زبان انگلیسی splitters است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «splitter» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/splitter