با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Adjournment

əˈdʒɜːrnmənt əˈdʒɜːnmənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    adjournments

معنی

  • noun
    تعطیل موقتی، برخاست، تعویض، احاله بوقت دیگر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد adjournment

  1. noun discontinuation or delay of a proceeding
    Synonyms: break, deferment, deferral, intermission, interruption, pause, postponement, prorogation, putting off, recess, stay, suspension
    Antonyms: beginning, commencement, continuance

ارجاع به لغت adjournment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «adjournment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/adjournment

لغات نزدیک adjournment

پیشنهاد بهبود معانی