آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۶ مهر ۱۴۰۳

    Interruption

    ˌɪntəˈrəpʃn̩ ˌɪntəˈrʌpʃn̩

    شکل جمع:

    interruptions

    معنی interruption | جمله با interruption

    noun countable uncountable B2

    وقفه، فاصله، انقطاع

    without interruption

    بی‌وقفه

    His speech was met with an unexpected interruption from the audience.

    سخنرانی او با وقفه‌ی غیرمنتظره‌ی حاضران مواجه شد.

    noun countable uncountable

    اختلال، تعلیق

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    An interruption in supply chains can severely impact business operations.

    اختلال در زنجیره‌ی تامین می‌تواند به‌شدت بر عملیات تجاری تأثیر بگذارد.

    Their production line experienced an unexpected interruption last week.

    هفته‌ی گذشته، خط تولید آن‌ها با یک تعلیق غیرمنتظره مواجه شد.

    noun countable uncountable

    قطع، گسستگی

    The storm caused a brief interruption in the power supply, leaving the town in darkness.

    طوفان باعث قطع کوتاهی در جریان برق شد و شهر را در تاریکی فرو برد.

    He felt the interruption of his routine was both refreshing and disruptive.

    او احساس می‌کرد که قطع روال عادی زندگی‌اش هم شاداب‌کننده و هم دردسرساز است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد interruption

    1. noun break; interference
      Synonyms:
      break disruption disturbance delay cessation stop pause check obstacle hindrance impediment gap hiatus interval intermission suspension cutoff breach rift division separation severance split disconnection discontinuance stoppage arrest intrusion rupture moratorium blackout layoff letup dormancy quiescence latency doldrums interim abeyance abeyancy break-off disuniting dissolution hitch lacuna parenthesis
      Antonyms:
      continuation

    لغات هم‌خانواده interruption

    • noun
      interruption
    • adjective
      uninterrupted
    • verb - transitive
      interrupt
    • adverb
      uninterruptedly

    سوال‌های رایج interruption

    شکل جمع interruption چی میشه؟

    شکل جمع interruption در زبان انگلیسی interruptions است.

    ارجاع به لغت interruption

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «interruption» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/interruption

    لغات نزدیک interruption

    • - interrupted screw
    • - interrupter
    • - interruption
    • - interruptive
    • - interscholastic
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    forever forgive and forget formality former fortitude fortuitous fortunately fountain of youth four hundred frederick fresh air Friday fungible furthermore futuristic معذب اسطوخدوس قلک غفلت کردن غافل شدن لب مطلب مشکل تانک الم‌شنگه عسکری آروغ آقا اسطرلاب جناغ سینه طاقدیس
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.