آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Intermission

ˌɪnt̬ərˈmɪʃn ˌɪntəˈmɪʃn ˌɪntəˈmɪʃn

معنی intermission | جمله با intermission

noun B1

تنفس (به معنی زنگ تنفس یا فاصله میان دو پرده نمایش) بادخور، غیردائم، نوبه‌ای، تنفس‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

a fifteen-minute intermission between the second and the third acts of the play

یک میان‌پرده پانزده دقیقه‌ای بین پرده‌ی دوم و سوم نمایش

During the intermission, we went to the lobby.

در طی میان پرده به سرسرا(ی تالار) رفتیم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He worked all day without intermission.

او همه‌ی روز بدون وقفه کار کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد intermission

ارجاع به لغت intermission

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intermission» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/intermission

لغات نزدیک intermission

پیشنهاد بهبود معانی