آیکن بنر

خسوف ۱۶ شهریور، ماه خونین به انگلیسی چی می‌شه؟

ماه خونین به انگلیسی (۱۶ شهریور)

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Downtime

ˈdaʊntaɪm ˈdaʊntaɪm

معنی downtime

noun

مدتی که کارخانه کار نمی‌کند، مدت استراحت ماشین و کارخانه در شبانه‌روز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد downtime

  1. noun time during which an activity is stopped
    Synonyms:
    break pause rest intermission recess lull respite halt interlude letup spell suspension interim free time time off repose freedom breathing spell spare time time out stay time on one’s hands time to kill time to burn

سوال‌های رایج downtime

معنی downtime به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی downtime در زبان فارسی به «زمان بیکاری» یا «زمان استراحت» ترجمه می‌شود.

«زمان بیکاری» به دوره‌ای اشاره دارد که فرد، ماشین یا سیستم فعال نیست و فعالیت‌های معمول یا تولید متوقف شده‌اند. در محیط کاری، downtime ممکن است به زمانی گفته شود که کارکنان به دلیل وقفه‌های برنامه‌ریزی‌شده، تعمیرات، اختلالات فنی یا استراحت موقت نمی‌توانند فعالیت‌های خود را انجام دهند. این مفهوم اهمیت زیادی در مدیریت زمان، بهره‌وری و برنامه‌ریزی سازمانی دارد.

در صنایع و فناوری، downtime به معنای توقف عملکرد تجهیزات یا سیستم‌ها است. کاهش زمان بیکاری ماشین‌آلات صنعتی، سرورها یا نرم‌افزارها یکی از اهداف اصلی مدیران فنی و تولید است، زیرا هر دقیقه توقف می‌تواند به کاهش تولید، هزینه‌های اضافی و اختلال در خدمات منجر شود. به همین دلیل، برنامه‌ریزی دقیق برای تعمیرات پیشگیرانه و مدیریت زمان downtime اهمیت ویژه‌ای دارد.

از دیدگاه شخصی و روانشناختی، downtime می‌تواند فرصتی برای استراحت، بازسازی انرژی و بهبود سلامت جسمی و روانی باشد. زمانی که افراد از کارهای روزمره فاصله می‌گیرند و به فعالیت‌های آرام‌بخش یا تفریحی می‌پردازند، بهره‌وری و کیفیت عملکرد آینده‌شان افزایش می‌یابد. این مفهوم نشان می‌دهد که وقفه‌ها و استراحت‌های موقت نه تنها غیرضروری نیستند، بلکه بخش مهمی از مدیریت کارآمد و زندگی متعادل هستند.

در زندگی روزمره، downtime می‌تواند شامل وقفه‌های کوتاه در طول روز، تعطیلات آخر هفته، یا حتی لحظاتی برای تمرکز بر علایق شخصی و خانواده باشد. مدیریت درست این زمان‌ها به افراد کمک می‌کند تا انرژی خود را بازسازی کرده و با خستگی کمتر به فعالیت‌های روزانه بازگردند. این استفاده‌ی مثبت از downtime باعث می‌شود که مفهوم آن تنها محدود به توقف فعالیت‌ها نباشد و به فرصت رشد و بازسازی تبدیل شود.

downtime مفهومی چندبعدی است که هم در حوزه‌های صنعتی و فنی اهمیت دارد و هم در زندگی شخصی و روانشناختی کاربرد دارد. این واژه یادآور این است که توقف‌ها و وقفه‌ها نه تنها چالش نیستند، بلکه می‌توانند ابزار مهمی برای افزایش بهره‌وری، سلامت و رضایت فردی باشند و مدیریت آگاهانه‌ی آن‌ها تاثیر مستقیمی بر کیفیت زندگی و عملکرد انسان دارد.

ارجاع به لغت downtime

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «downtime» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/downtime

لغات نزدیک downtime

پیشنهاد بهبود معانی