آرام کردن، فرونشاندن، ساکت شدن، لالایی خواندن، آرامش، سکون، آرامی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to lull to sleep
با لالایی خواب کردن
to lull one's fears
ترس خود را فرونشاندن
The government lulled the people into a false sense of security.
دولت با شیره مالیدن سر مردم به آنها حس امنیت کاذب میداد.
a lull in the rain
وقفه در باران
a lull before the storm
آرامش پیش از توفان
a business lull
کسادی در کسب و کار
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lull» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lull