آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Hush

hʌʃ hʌʃ

معنی hush | جمله با hush

noun verb - transitive adverb interjection

خاموش کردن، آرامش دادن، مخفی نگاه داشتن، آرام شدن، صدا در نیاوردن، ساکت، آرام، خموش، باغبانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Hush! the baby is sleeping.

هیس! بچه خواب است.

the sickroom hush

سکوت اتاق بیمار

نمونه‌جمله‌های بیشتر

When they brought in the coffin, a deep hush filled the room.

وقتی تابوت را آوردند، سکوت عمیقی اتاق را فراگرفت.

When the teacher yelled, the students hushed.

معلم که داد زد شاگردان ساکت شدند.

Hush, children, go to sleep!

بچه‌ها ساکت! بگیرید بخوابید!

The judge's frown hushed the courtroom.

اخم قاضی، دادگاه را ساکت کرد.

Mother hushed up the children.

مادر بچه‌ها را ساکت کرد.

Hush up or I'll call your father!

ساکت می‌شوی یا پدرت را صدا کنم!

They hushed up the news of Nasseroddin Shah's assassination.

خبر قتل ناصرالدین‌شاه را مخفی نگه‌داشتند.

They hushed up his suicide.

خودکشی او را لاپوشانی کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد hush

  1. noun quiet
    Antonyms:
    yelling clamor
  1. verb attempt to make quiet
    Antonyms:

Phrasal verbs

hush up

1- ساکت شدن

2- (خبر یا مذاکرات را) خفه کردن، محرمانه نگاه‌داشتن، جیک نزدن، بروز ندادن، مسکوت نگه‌داشتن، پنهان نگه داشتن، لاپوشانی‌کردن

Collocations

in the hush of the night

در سکوت شب

ارجاع به لغت hush

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hush» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hush

لغات نزدیک hush

پیشنهاد بهبود معانی