گذشتهی ساده:
silencedشکل سوم:
silencedسومشخص مفرد:
silencesوجه وصفی حال:
silencingشکل جمع:
silencesخموشی، خاموشی، سکوت، آرامش
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
the silence of the night
سکوت شب
They smoked in silence.
بیحرف سیگار میکشیدند.
the law's silence on this particular point
سکوت قانون در این مورد بهخصوص
ساکت کردن، آرام کردن، خاموش کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The wage increase silenced the workers.
افزایش مزد سروصدای کارگران را خواباند.
A series of arrests and executions silenced the opposition.
یک سلسله بازداشت و اعدام مخالفان را مجبور به سکوت کرد.
سکوت طلا است
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «silence» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/silence