سومشخص مفرد:
tongue-tiesوجه وصفی حال:
tongue-tyingبند آوردن (زبان)
The heavy chains of fear tongue-tie the prisoner.
زنجیر سنگین ترس، زبان زندانی را بند میآورد.
The shocking revelation tongue-tied the audience.
افشاگری تکاندهنده زبان حاضران را بند آورد.
پزشکی گره زبانی (عارضهای که در آن فرنولوم زبانی به نزدیک نوک زبان متصل است)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The tongue-tie made it difficult for the child to speak clearly.
گره زبانی باعث میشد کودک نتواند بهطور واضح صحبت کند.
The baby was diagnosed with a tongue-tie shortly after birth.
مدت کوتاهی پس از تولد نوزاد تشخیص داده شد که او دچار گره زبانی است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tongue-tie» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tongue-tie