فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Tongue-tie

ˈtʌŋˌtaɪ ˈtʌŋˌtaɪ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    tongue-ties
  • وجه وصفی حال:

    tongue-tying

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive
    بند آوردن (زبان)
    • - The heavy chains of fear tongue-tie the prisoner.
    • - زنجیر سنگین ترس، زبان زندانی را بند می‌آورد.
    • - The shocking revelation tongue-tied the audience.
    • - افشاگری تکان‌دهنده زبان حاضران را بند آورد.
  • noun
    پزشکی گره زبانی (عارضه‌ای که در آن فرنولوم زبانی به نزدیک نوک زبان متصل است)
    • - The tongue-tie made it difficult for the child to speak clearly.
    • - گره زبانی باعث می‌شد کودک نتواند به‌طور واضح صحبت کند.
    • - The baby was diagnosed with a tongue-tie shortly after birth.
    • - مدت کوتاهی پس از تولد نوزاد تشخیص داده شد که او دچار گره زبانی است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت tongue-tie

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tongue-tie» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tongue-tie

لغات نزدیک tongue-tie

پیشنهاد بهبود معانی