فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Tongue-tied

ˈtʌntaɪd ˈtʌntaɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • adjective
    زبان بند آمده، زبان گرفته
  • adjective
    خموش، ساکت، الکن
  • adjective
    بی‌زبان
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد tongue-tied

  1. adjective unable to speak
    Synonyms: aghast, amazed, astounded, at a loss for words, bashful, choked up, dazed, dumbfounded, dumbstruck, garbled, inarticulate, mum, mute, shocked, shy, silent, speechless, stammering, uncommunicative, voiceless

ارجاع به لغت tongue-tied

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tongue-tied» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tongue-tied

لغات نزدیک tongue-tied

پیشنهاد بهبود معانی