با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Garbled

ˈɡɑːrbld ˈɡɑːbld
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
تحریف‌شده، دستکاری‌شده، آشفته، درهم، قاتی‌پاتی، نامفهوم، غیرواضح (داستان و سخن و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The garbled message left everyone confused.
- پیام تحریف‌شده همه را گیج کرد.
- The garbled message left us confused
- پیام نامفهوم ما را گیج کرد.
- The garbled translation resulted in a misunderstanding between the two parties.
- ترجمه‌ی نامفهوم منجر به سوءتفاهم بین دو طرف شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد garbled

  1. verb Make false by mutilation or addition; as of a message or story
    Synonyms: distorted, falsified, misquoted, warped, wrenched, twisted, slurred, sifted, scrambled, perverted, misrepresented, mangled, jumbled, disguised, culled, colored
    Antonyms: translated, represented, deciphered, ordered, pronounced
  2. adjective Lacking orderly continuity
    Synonyms: confused, disconnected, disjointed, disordered, miscited, illogical, scattered, unconnected

ارجاع به لغت garbled

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «garbled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/garbled

لغات نزدیک garbled

پیشنهاد بهبود معانی