Garbled

ˈɡɑːrbld ˈɡɑːbld
آخرین به‌روزرسانی:
  • Adjective
    تحریف‌شده، دستکاری‌شده، آشفته، درهم، قاتی‌پاتی، نامفهوم (داستان و سخن و غیره)
    • - The garbled message left everyone confused.
    • - پیام تحریف‌شده همه را گیج کرد.
    • - The garbled message left us confused
    • - پیام نامفهوم ما را گیج کرد.
    • - The garbled translation resulted in a misunderstanding between the two parties.
    • - ترجمه‌ی نامفهوم منجر به سوءتفاهم بین دو طرف شد.
پیشنهاد و بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

لغات نزدیک garbled

پیشنهاد و بهبود معانی