امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Garbled

ˈɡɑːrbld ˈɡɑːbld
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
تحریف‌شده، دستکاری‌شده، آشفته، درهم، قاتی‌پاتی، نامفهوم، غیرواضح (داستان و سخن و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The garbled message left everyone confused.
- پیام تحریف‌شده همه را گیج کرد.
- The garbled message left us confused
- پیام نامفهوم ما را گیج کرد.
- The garbled translation resulted in a misunderstanding between the two parties.
- ترجمه‌ی نامفهوم منجر به سوءتفاهم بین دو طرف شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد garbled

  1. verb Make false by mutilation or addition; as of a message or story
    Synonyms:
    distorted falsified misquoted warped wrenched twisted slurred sifted scrambled perverted misrepresented mangled jumbled disguised culled colored
    Antonyms:
    translated represented deciphered ordered pronounced
  1. adjective Lacking orderly continuity
    Synonyms:
    confused disconnected disjointed disordered miscited illogical scattered unconnected

ارجاع به لغت garbled

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «garbled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/garbled

لغات نزدیک garbled

پیشنهاد بهبود معانی