پراکنده، متفرق، پخشوپلا، ریختهوپاشیده، ازهمپاشیده، متلاشی، گسسته، ولو
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The scattered clouds in the sky created a beautiful sunset.
ابرهای پراکنده در آسمان غروبی زیبا پدید آورد.
The scattered papers on my desk made it hard to find the document I was looking for.
کاغذهای پخشوپلای روی میزم پیدا کردن مدرکی را که دنبالش بودم، سخت کرده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «scattered» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scattered