حواسپرت، پریشانفکر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My husband is scatterbrained and I have always run the house financially.
چون شوهرم حواسپرت است، کارهای اقتصادی منزل را من اداره میکنم.
Though scatterbrained, he is highly creative.
با وجود حواسپرتی خلاقیت زیادی دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «scatterbrained» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scatterbrained