صفت تفضیلی:
more awareصفت عالی:
most awareآگاه، باخبر، بااطلاع، ملتفت، مواظب، مراقب، واقف
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to be aware of a fact
به واقعیتی آگاه بودن
He was so drunk that he wasn't aware of where he was.
آنقدر مست بود که نمیدانست کجاست.
the students' political awareness
آگاهی سیاسی دانشجویان
as far as I am aware
تا آنجایی که من اطلاع دارم
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «aware» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/aware