آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Unconscious

ʌnˈkɑːnʃəs ʌnˈkɒnʃəs

صفت تفضیلی:

more unconscious

صفت عالی:

most unconscious

معنی unconscious | جمله با unconscious

noun adjective B2

غش کرده، ناخودآگاه، از خود‌بیخود، بی‌خبر، عاری از هوش، نابه‌خود، ضمیر ناخودآگاه، ضمیر نابه‌خود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The patient became unconscious.

بیمار از هوش رفت.

unconscious from a blow to the head

بی‌هوش در اثر ضربه به سر

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He was unconscious of his mistake.

از اشتباه خودش بی‌خبر بود.

an unconscious habit

عادت ناخودآگاه

unconscious conflict

تعارض ناخودآگاه

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد unconscious

  1. adjective not awake; out cold
    Synonyms:
    out drowsy numb stunned insensible senseless lethargic inert torpid comatose paralyzed palsied stupefied entranced tranced swooning benumbed flattened inanimate cold knocked bombed zonked passed out raving out like a light dead to the world on the canvas feeling no pain blacked out put away
    Antonyms:

لغات هم‌خانواده unconscious

سوال‌های رایج unconscious

صفت تفضیلی unconscious چی میشه؟

صفت تفضیلی unconscious در زبان انگلیسی more unconscious است.

صفت عالی unconscious چی میشه؟

صفت عالی unconscious در زبان انگلیسی most unconscious است.

ارجاع به لغت unconscious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unconscious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unconscious

لغات نزدیک unconscious

پیشنهاد بهبود معانی