امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Inadvertent

    ˌɪnədˈvɜːrtənt ˌɪnədˈvɜːtənt
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective
    سهو، غیرعمدی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - an inadvertent mistake
    - اشتباه غیرعمدی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد inadvertent

    1. adjective accidental
      Synonyms:
      unintentional unplanned unintended undesigned chance thoughtless careless unpremeditated unthinking heedless negligent reckless unwitting not on purpose unmindful uncaring unheeding unconcerned undevised irreflective feckless unthought
      Antonyms:
      intentional planned deliberate attentive advertent

    ارجاع به لغت inadvertent

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «inadvertent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inadvertent

    لغات نزدیک inadvertent

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    ده واحدی دهانه باجه دهانه منقار مانند دو کوژ دوازده دوجین دوام ندارد دوباره ارزیابی کردن دوباره بکار بردنی دوباره بیمه کردن دوباره تنظیم کردن دوباره سازمان دادن دوباره سهم دادن دوباره گذاری دوباره به خدمت احضار شده دوبلین دوبندی دوتکه دود بیرون دادن دودآکنی دودو