با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Inadmissible

ˌɪnədˈmɪsəbl ˌɪnədˈmɪsəbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
ناروا، غیرجایز، ناپسندیده، تصدیق‌نکردنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Your excuse is inadmissible.
- بهانه‌ی شما پذیرفتنی نیست.
- inadmissible evidence
- (حقوق) شواهد ناپذیرفتنی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inadmissible

  1. adjective not appropriate
    Synonyms: exceptionable, ill-favored, ill-timed, immaterial, improper, inappropriate, inapt, incompetent, inept, irrelevant, malapropos, objectionable, unacceptable, unallowable, unbecoming, undesirable, unfit, unqualified, unreasonable, unsatisfactory, unseemly, unsuited, unwanted, unwelcome
    Antonyms: acceptable, admissible, allowable, appropriate

ارجاع به لغت inadmissible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inadmissible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inadmissible

لغات نزدیک inadmissible

پیشنهاد بهبود معانی