امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ill-favored

ɪl ˈfeɪvərd ɪl ˈfeɪvəd
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: ill-favoured

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
زشت‌، بی‌ریخت، بدترکیب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Despite his ill-favored appearance, he had a charming personality that made him popular among his peers.
- علی‌رغم ظاهر زشتش، شخصیت جذابی داشت که او را در میان هم‌سن‌و‌سالانش محبوب کرد.
- He was considered ill-favored by society, but his confidence and charm made him irresistible to those who got to know him.
- جامعه او را بی‌ریخت می‌پنداشت اما اعتماد‌به‌نفس و جذابیتش او را برای کسانی که او را می‌شناختند، خواستنی می‌‌کرد.
adjective
زننده، ناخوشایند، ناشایست، نفرت‌انگیز
- The ill-favored comments made by the politician caused a public outcry.
- اظهارات زننده‌ی این سیاست‌مدار باعث اعتراض عمومی شد.
- The ill-favoured remarks made by the teacher were not tolerated by the students.
- دانش‌آموزان سخنان نفرت‌انگیز معلم را برنتافتند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ill-favored

  1. adjective Extremely displeasing to the eye
    Synonyms:
    ugly unsightly hideous objectionable offensive ill-favoured unattractive
  1. adjective Revolting
    Synonyms:
    horrible unattractive homely unpleasant
  1. adjective Arousing disapproval
    Synonyms:
    exceptionable inadmissible objectionable unacceptable undesirable unwanted unwelcome
  1. adjective Having an ugly or unattractive face.
    Synonyms:
    ugly

ارجاع به لغت ill-favored

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ill-favored» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ill-favored

لغات نزدیک ill-favored

پیشنهاد بهبود معانی