با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Unpleasant

ʌnˈpleznt ʌnˈpleznt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more unpleasant
  • صفت عالی:

    most unpleasant

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1
نامطبوع، ناگوار، ناخوشایند، نامطلوب، زننده، زشت، بدقلق، بد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- I had an unpleasant encounter with a rude customer at work today.
- امروز در محل کارم مواجهه‌ی ناخوشایندی با یک مشتری بی‌ادب داشتم.
- an unpleasant smell
- بوی زننده
- unpleasant news
- خبر ناخوشایند
- an unpleasant neighbor
- یک همسایه‌ی بد‌قلق
- The taste of the medicine was extremely unpleasant.
- مزه‌ی دارو خیلی بد بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unpleasant

  1. adjective bad
    Synonyms: abhorrent, bad news, bad scene, disagreeable, displeasing, distasteful, fierce, grody, gross, hard-time, icky, irksome, lousy, nasty, objectionable, obnoxious, poisonous, repulsive, rotten, sour, troublesome, unacceptable, unattractive, uncool, undesirable, unhappy, unlikable, unlovely, unpalatable, yucky
    Antonyms: agreeable, delightful, good, great, pleasant, pleasing, wonderful

ارجاع به لغت unpleasant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unpleasant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unpleasant

لغات نزدیک unpleasant

پیشنهاد بهبود معانی